محل تبلیغات شما

از مرداد ماه سال 97، پرسش های فراوانی از من می شد که این قضیه انسان خوکی چیست؟

من که کلا از فضای مجازی به دورم، پرسیدم:شما سر نخش را به دست من بدهید، بقیه اش را من دنبال می کنم.

دیدم طرف گوشی اندرویدش را در آورد و در اینستاگرام فیلمی از یک نوزاد شبهه انسان و شبهه خوک به من نشان داد که روی بوته ها افتاده بود و می لرزید و یک ماده خوک هم هی دورش می چرخید و بویش می کرد.ظاهرا نسبت به آن نوزاد حس مادری داشت!

خودم پیگیر شدم، دیدم در فضای مجازی فارسی زبان، از همان عکس های مربوط به آن نوزاد عجیب، عکس نوشته ها درست کرده اند که بله! این است عاقبت انسان در زندگی غربی و اندیشه های غرب! غرب دارد انسان را به رابطه با حیوانات می کشاند و.

البته این توی فضای رسانه ای داخلی خودمان و البته کشورهای عربی و آسیای میانه بود که به نوعی  غرب را به معنای یک جبهه مقابل اسلام، می شناختند.مذهبی ها به بهانه این نوزاد به غرب و فرهنگش می تاختند و غیر مذهبی ها هم در جواب از فجایع و فحشای درون جوامع اسلامی مثال آورده بودند که بگویند شما با اسلام چه نتیجه ای بدست آورده اید که حالا غربی ها را این طور محکوم می کنید! مذهبی ها هم در جواب می گفتند همه این فسادهایی که می گویید،می تواند در جوامع اسلامی وجود داشته باشد،اما در جوامع غربی هم هست و اصلا از غرب شروع شده، ولی این نوزاد انسانخوکی در جوامع غربی متولد شده و از آنجا به جامعه اسلامی سرایت خواهد کرد و باز در مقابل غیر مذهبی ها جواب می دادند و باز آنها جواب اینها را و بازی همچنان بعد از چند ماه ادامه داشت.

در آن سوتر،در اروپا و آمریکا، این خبر باز هم به عنوان یک اتفاق بهت انگیز مورد توجه بود. مذهبی های مسیحی هم این را نتیجه دوری ازمسیحیت و غرق شدن در زندگی مادی می دیدند و غیر مذهبی ها هم این را غیر انسانی و غیر اخلاقی می دیدند.بعضی از مدافعان حقوق حیوانات، این را حیوان آزاری قلمداد کردند و حتی در کامنت هایشان زیر عکس این نوزاد گفته بودند:این که شخص بخواهد با حیوانات رابطه برقرار کند، نظر شخصی خودش است اما باید از لوازم پیشگیری از باروری استفاده می کرد تا از باردار شدن حیوان جلوگیری کند.چون آن حیوان مشقت بارداری را تحمل کرد بدون این که فرزند درست و درمانی داشته باشد.

یک عده دیگر هم از سرنوشت آن بچه ابراز ناراحتی می کردند و می گفتند فارغ از انسان یا خوک بودن، باید آن را به عنوان یک موجود زنده بپذیرند و حقوقش را پاس بدارند!

دیگر حقوق بشر اینجا معنایی فراتر پیدا کرده بود و شده بود حقوق زندگانی!

موضوع این است که فارغ از تمام جبهه گیری ها از سوی هر کس با هر اندیشه ای، یک نکته در تمام این اظهار نظر ها مشترک بود(لا اقل آنهایی که من دیدم و خواندم):هیچکس خوشش نیامده بود از ایده تولد یک انسانخوک!

همه، از مذهبی و غیر مذهبی، از سکولار و غیر سکولار، از مسلمان و مسیحی و بی دین، همه نگران انسان شده بودند! بله! انسان!

اما چرا؟

انسان، از هر رنگ و نژاد و عقیده ای،ناخودآگاه از قلمرو مفهومی خودش پاسداری می کند.این مربوط به چیزی است که به آن می گوییم فطرت! البته بگویم، این پاسداری را هر کس بر اساس عقیده و سلیقه خودش انجام می دهد! اما به هر حال این حس پاسداری از قلمرو مفهمومی انسانی در همه مشترک است.هیچ انسانی خوشش نمی آید وجود یک بشر دیگر را آلوده به وجود یک موجود دیگر که از انسان پست تر است ببیند.انسان برای خودش شرف قائل است و این ربطی به این مذهب و آن مذهب ندارد.حتی ربطی به این ندارد که شخص به مذهبی اعتقاد داشته باشد، چون به هر حال او مخلوق خداست و خدا فطرت را در او نهادینه کرده، پس اگر انسانی در اثر وقایع دوران رشد یا تحت تاثیر محیط اطرافش به مذهب اعتقاد نداشته باشد، باز هم آن فطرت در او موجود هست که حس شرافت را نسبت به موجودات دیگر در او زنده کند و از آلوده شدن وجود انسانی به موجودی پست تر از انسان گله مند و نگران باشد و به هر حال طبق هر دیدگاهی که دارد، آن را نقد کند.حالا بی دین ها یک جور، دینداران یک جور دیگر.انسان به هر حال انسان است.

از همین روست که انسان از مرگ می گریزد،چون موجود شرافتمند، مرده نیست! از همین روست که انسان هایی که بخش شناختی مغزشان با مرده ها راحت نیست، از دیدن جنازه همنوع خود می ترسند و اگر جنازه ای ببیند، تا مدت ها دچار کابوس می شوند، حتی اگر آن جنازه سالم و بدون متلاشی شدن باشد.بگذریم از آنهایی که بخش شناختی مغزشان با مرده ها راحت است،مثل غسال ها و آنهایی که در سردخانه پزشکی قانونی کار می کنند.اینها دیگر عادت کرده اند.عادت هم جزو فطرت بشر است.

انسان،به خاطر حس شرافتمندی که برای خود قائل است، مردن را برای خود شرافت نمی بیند و از آن می گریزد،از همین روست که خودکشی در وضعیت عادی اتفاق نمی افتد و در اثر کمپرس های روحی و روانی یا مداخله هی دارویی (مثلا مواد روانگردان) است که شخص از حال عادی خارج می شود و عمل منجر به مرگ را انجام می دهد.اما همه چیز به زشتی خودکشی نیست،برای این که مرگهای شرافتمندانه هم هست. از همین روست که مثلا در اسلام، مفهوم شهادت در کتاب و شریعت  برای مرگ در راه عقیده اسلامی، نهادینه شده و شهید در آیات قرآن زنده نامیده شده که در نزد خداوند رزق داده می شود. رزق مفهومی است که زنده ها در حیطه شناختی شان با خوراکی و مال و اموال می شناسند که لازمه زندگی و حیات ملموس است.در حقیقت آیه قرآن دارد بخش شناختی مغز مومنین را با این مفهوم آشنا می کند که تو پس از مرگ جسمت در راه عقیده، از شرافتمندی که برای خودت قائل بودی کوتاه نخواهی آمد، فقط به جای این که روی زمین رزق داده شوی، در نزد خدا رزق داده می شوی.مستقیم و از سوی خودش، بدون واسطه ها و اسباب مادی مثل پول و شغل و درآمد و خرید و فروش.

پس انسان شریف است و خودش هم برای خودش شرافت قائل است.

راستی در انتها بگویم:

در حقیقت آن نوزاد انسانخوک، چیزی نبود جز یک عروسک لاستیکی متعلق به یک پروژه هنری! آه! هنر! امان از این هنر به معنای آرت که همه را فیلم کرد.تصویر انسانخوک در گالری هنری(کلیک کنید)

 

 

سفینه فضایی در آسمان تهران؟

انسانخوک - گفتاری از مسعود نوروزی راهی ، جامعه شناس

ایده خلیج عربی، دستپخت کمونیست ها بود- مسعود نوروزی راهی

ها ,انسان ,یک ,هم ,مذهبی ,غیر ,و غیر ,مذهبی ها ,به هر ,را به ,این که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کاشکی خواننده شعرم باشی.. دوربین مداربسته.گیت فروشگاهی و دزدگیر